داستان

ساخت وبلاگ

زن جوانی همراه همسرش کناردیوارایستاده بودوبه شدت اشک میریخت.شیواناازمقابل آنهاعبورکرد.وقتی گریه زن رادیدایستادوعلت راازاوپرسید.زن گفت:همسرم جوان است وگاه گاه با کلام زشت مرا میرنجاند او مرد لایق خوبی است وتنها عیبی که دارد بد دهنی وزشت کلامی او است که گاهی مرا به گریه وا می دارد .شیوانا با تاسف سری تکان داد وگفت :هیچ انسانی لیاقت اشک های انسان دیگری را ندارد واگر انسان لایق در دنیا پیدا شد او هرگز دلش نمی آید که دل دیگری را به درد واشک او را در آورد.

داستانهاواشعارفارسی...
ما را در سایت داستانهاواشعارفارسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : نگین پارسا 13800 بازدید : 437 تاريخ : پنجشنبه 22 آبان 1393 ساعت: 18:24